شــــــــب چهره خود را به ما نشان داده است:"سکوت" و "سایه ها"
و اینجا هرگز ایـــــــنقدر دور نبوده که من از تـــــــــــو جا بمانم
من رنگ خاکستری زیاد دیده ام و رنگ آبی نیـــــــــــز
اما هرگزدرسایه ها نیاسوده ام
چه فرقی می کند باران باشد یا نباشد؟
همه ابرها بر من که میبارند...
چه فرقی می کند کنارم باشی یا نباشی؟
کلبه مان را با خشت قلبم که می سازم...
شب هایم را عزیزکم!
شب هایم رابا تا رو پود یاد تو می نوازم
هر ستاره ای می شود معنای راز و نیازم
روز که می شود
پنجره ام باز می شود
مثل دیشب دیگر نیست سایه و سکوتی
که قلبم با یاد تو شاد می شود...
:: موضوعات مرتبط:
شعر،
عکس،
،